یادگیری و پیشرفت
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
دیجیتال مارکتینگ
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
رشد کسب‌وکار
:::::::::::::::: ::::::::::::::::
صنعت آموزش


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 294
نویسنده : کیا فایل

تأثير و تدابير خطي در طراحي لباس

 

این متن شامل 73 صفحه می باشد 

 

مهمترين نكته در ايجاد ظاهري دلخواه اينست كه برايند چه معايبي داريد و چگونه مي‌خواهيد به نظر بياييد. (با نگاه كردن عكس بدون رتوش خود يكي نيم رخ و ديگري تمام رخ) جواب اين سؤآل را خواهيد داد و قتي بدانيد چه عيوبي داريد از بين بردن آنها راههاي بيشماري دارد.

بررسي بدن :

اول بايد بدانيد چه نوع هيكلي داريد، كوتاه يا بلند،‌چاق يا لاغر، متوسط در وزن و قد؟ آيا شانه هاي افتاده،‌شكم صاف يا برآمده، سر به حالت عمودي برروي گردن؟ و آيا كمر نرمال ؟ آيا چاقي شما متناسب با قد شماست؟ با اندازه گرفتن نقاط مختلف بدن نقص ها معلوم ميگردد.

بررسي صورت

موهاي سر را از روي صورت به پشت سر عقب زده در آينه نگاه كنيد. بهترين نوع صورت بيضي شكل است. حالا ببينيد صورت شما بيضي، گرد، مثلثي ، مستطيل يا مربع است با انتخاب مدل يقه صحيح در لباس ميتوان شكل صورت را مطابق دلخواه عوض كرد.

بررسي رنگ ها :

ببينيد چه رنگي بهتر به پوست و رنگ چشم و موي شما مي آيد. با گذاشتن رنگهاي مختلف پارچه روي شانه در نور طبيعي مي توانيد ببينيد چه رنگي پوست شما را شفاف تر و رنگ چشم را درخشنده تر مي كند.

از ابتدايي ترين فرم شروع مي كنيم (لباس عصر)

1- خانمي قد كوتاه جوان صورت گرد – گردن كوتاه – پوست تيره و سبزرنگ

2- خانمي قد كوتاه جوان صورت دراز مستطيلي شكل – گردن بلند پوست سبزه پريده – بالاتنة كوتاه (لباس عصر)

3- خانمي قد كوتاه جوان بالاتنه درشت و پهن پاهاي باركي و پوست گندمي پريده صورت بيضي باريك – گردن كوتاه

4- خانمي جوان پوست سبز مايل به زرد صورت چهارگوش گردن كوتاه پايين تنه درشت باسن

5- پوست جوان سفيد پرده – صورت مثلثي قاعده بالا – گردن بلند – قدبلند – بسيار لاغر و استخواني لباس عصر

6- جوان پوست سبز پريده صورت مستطيل گردن كوتاه دستهاي بلند بسيار لاغر و استخواني قد كوتاه

7- خانم جوان پوست سبز تيره مايل به زرد صورت مثلثي قاعده پايين گردن كوتاه سينه هاي بسيار درشت چاق و تپل قد بلند (لباس عصر)

8- خانم مسن پوست سفيد پريده صورت گرد گردن كوتاه باسن برجسته رو به عقب بسيار لاغر و استخواني قد كوتاه

9- خانم مسن پوست گندمي مايل به زرد صورت مثلثي قاعده پايين گردن كوتاه سينه هاي بسيار درشت قد كوتاه باسن درشت

10- خانم مسن پوست سفيد گلگون صورت مستطيل گردن كوتاه باسن و شكم بسيار بزرگ پشت

خطوط روي بدن

بدن خط و برش لباس روي مستطيل خيلي مؤثر است در نظر گرفتن نوع آنها قبل از انتخاب مدل لباس خيلي مهم است. همانطور كه مي دانيم خط گردن، كمر، آستين، پاي دامن، هيكل رامشخص مي كنند پس سهم مهمي در خوب يا بد نشان داده هيكل دارند.

بررسي خطوط

بايد دانست كه خطوط روي انسان اثر رواني و عملي دارد با وجوديكه فقط دو نوع خط راست و وجود دارد ولي از آنها بي نهايت خط بوجود مي آيد.

 

خطوط مستقيم

خطوط مستقيم عبارتند از عمودي، مايل ، افقي، كه هر كدام اثر مختلف روي بيننده دارد. خطوط عمودي دال بر دوستي و استواري است و حال آنكه خطوط افقي دلالت بر آرامش و ملايمت مي كند. اثر خطوط مايل بين دو اثر دو خط ديگر است.

خطوط منحني

از خط گرد تا خط راست هستند و اثر كلامً متفاوتي با خطوط راست دارند و به تجربه ثابت شده كه زيباتر هستند و زيباترين خط منحني خطي است كه مسير مايل دارد.

خطوط اصلي

وقتي چندين خط در مدل باشد چشم مهمترين آنها را دنبال مي كند. بخاطر اين عكس العمل ديد است كه مي شود با طرح مناسب براي لباس چشم را متوجه نقاط خوب بدن نمود. مثلاً با توجه كردن چشم به صورت ما هيكل زياد به نظر نمي آيد.

مدل :

مشكل است قبول كنيم كه چشم هميشه حقيقت را نمي بيند و خطا مي كند. بالنتيجه از خطاهاي چشم ‌خود استفاده كرد. بايد بخاطر داشت كه خطوطي كه نگاه را در يك مسير عمودي حركت مي دهند بلندتر و خطوطي كه نگاه را در مسير افقي حركت مي دهند قد را كوتاهتر مي كنند.

خطوط و طرح پارچه كافي براي يك نتيجه رضايتبخش روي لباس نيست رنگها هم اثر مهمي روي طرح لباس دارند‌هزاران رنگ مختلف وجود دارد ولي تمام آنها از سه رنگ اصلي به نام قرمز، زرد و آبي بوجود مي آيند بنام رنگهاي اصلي يا اوليه معروفند. وقتي دو رنگ اوليه به يك اندازه با هم مخلوط شوند رنگهاي ثانويه دسته دوم بنام نارنجي ، سبز و بنفش بدست مي آيند. از اين نوع مخلوط كردن رنگها ميتوان صدها رنگ مختلف بدست آورد.

دامنه رنگها :

رنگها ميتوانند حس گرما يا سرما بدهند. قد را بلندتر يا كوتاهتر ، رنگ صورت را درخشنده تر يا بي رنگ كنند. رنگ قرمز و نارنجي از رنگهاي گرم و آبي، بنفش از رنگهاي سرد هستند. رنگهاي تيره و سياه كه نور را در خود جذب مي كنند اثر گرمي بيشتري دارند در صورتيكه سفيد و رنگهاي روشن كه نور را منعكس مي كنند اثر سردي مي دهند. بنابراين با دانستن اين نكات ميتوان براي فصول مختلف رنگهاي مناسب انتخاب كرد. اثر رنگها روي اندام همانطور كه مي دانيد مختلف است. تمام رنگهايي كه در آن قرمز و زرد مي باشند رنگهاي (ادوانس) يا پيشرفته خوانده شده بنابراين شيئي را جلوتر نشان داده اندام را بزرگتر مي كند. از طرف ديگر رنگهايي كه شامل آبي باشد شيئي را دورتر نشان مي دهند. در نتيجه كوچكتر مي كنند. ولي تيرگي و روشني نوع رنگ هم بستگي دارد. مثلاً دليل نيست هر نوع قرمز اندام را بزرگ كند. مثلاً قرمز تيره و خاكستري مخلوط داشته باشند ممكن است اصلاً روي اندام اثر بزرگي نداشته باشد. يك راه ساده امتحان ايسنت كه پاي خود را در يك كفش سفيد و سياه و يا ورني مشكي و جير امتحان كنيد و اثر بزرگي و كوچكي را متجه شويد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , طراحی لباس , تدایر خطی طراحی لباس , منسوجات , نساجی ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 297
نویسنده : کیا فایل

آموزشگاه طراحي لباس گلشن صبا

 

این متن شامل 26 صفحه می باشد 

 

تا آنجا كه تاريخ نشان مي‌دهد، هميشه انسان لباس مي پوشيده است ولي البته در طول تاريخ با گذشت زمان و با تفاوت مكانها لباس فوق العاده متنوع و متفاوت بوده است. در گذشته بيشتر لباس به عنوان حفظ سرما و گرما و نيز زينت و تجمل مورد استفاده قرار مي‌گرفته است و جنبه ايمني و حفاظت آن در درجه بعد بوده، اما در زندگاني صنعتي امروز، نقش ايمني لباس و جنبه حفاظت آن در بسياري از رشته ها در درجه اول اهميت قرار دارد. فضا نوردان، مأموران آتش نشاني، كارگران معادن، غواصان وبسياري ديگر، از لباسهاي مخصوص براي حفظ خود در برابر انواع خطرها استفاده مي كنند. وسايل توليد لباس در عصر ما به قدري متنوع شده و توسعه يافته است كه با گذشته اصلاً قابل مقايسه نيست.

امروزه با توجه به تنوع و اهميت بيشتر لباس نسبت به گذشته روشهاي دوخت هم توسعه يافته است و در كنار كار دوخت نيز متدهاي الگوكشي جهت متناسب و خوش تركيب شدن بر روي بدن افراد برنامه ريزي و طراحي شده است. در اين بخش سعي شده تا انواع الگوهاي تدريس شده در آموزشگاه به نحو صحيح ارائه شود. اين الگوها شامل : انواع دامن، بالاتنه، آستين، انواع يقه، شلوار و طرز دوخت آن و ... كه با متد گرلاوين مي‌باشد.

 

فصل اول :

آشنايي كلي با مكان كارآموزي

 

محل كارآموزي :

آموزشگاه گلشن صبا به سرپرستي خانم رضيه نشان در سال 1382 تأسيس گرديد. در اين آموزشگاه تدريس الگو به روشهاي گلاوين، متريك و مولر مي باشد و همچنين به آموزش دوخت انواع لباسها از قبيل : انواع يقه ها، آستين ها، شلوار ، كت و ... مي پردازد كه در هر دوره تعدادي كارآموز در مقاطع نازك دوزي، ضخيم دوزي، لباس عروس، لباس شب مي پذيرد و در پايان از اين كارآموزان امتحان عملي و تئوري گرفته مي شود و مدرك ديپلم از سازمان فني و حرفه اي به اين كارآموزان داده مي شود. ساعاتي كه كارآموزان در اين آموزشگاه هستند بستگي به دوره اي كه مي گذرانند است مثلاً : نازك دوزي 460 ساعت و لباس عروس و شب 270 ساعت مي باشد.

آموزشگاه گلناز نيز به سرپرستي خانم فاطمه عباسي در سال 1376 تأسيس گرديد. در اين آموزشگاه متدهاي متريك و گرلاوين و نيز آموزش دوخت انواع لباس شب، عروس،‌كت و دامن و ... تدريس مي شود. فضاي كارآموزي حدوداً 90 متر است. 6 الي 7 عدد چرخ خياطي براي كارآموزان وجود دارد امكانات نسبتاً مناسبي دارد اما به علت قرارگرفتن در زيرزمين از نور و روشنايي چندان مناسب براي فضاي كار و دوخت نيست.

 

فصل دوم

ارزيابي بخش هاي مربتط با رشته علمي كارآموز

 

مقايسه واحد كارآموزي با دانشگاه :

در محيط آموزشي دانشگاه با توجه به فشرده بودن زمان در طول ترم براي فراگيري دوره هاي مختلف دوخت و الگو تقريباً كلي و پايه اي تدريس مي شود. لذا در جهت جبران اين قضيه آموزشگاه مي تواند مكملي براي آموزش هاي داده شده در دانشگاه باشد. دانشگاه در مقايسه با آموزشگاه از امكانات نسبتاً برتري برخوردار است. همچون طرح هاي صنعتي كه هر كدام كارهاي مختلفي راانجام مي دهند. وسايل الگوكشي، ميز الگو، ميز برش و محيطي كاملاً مجزا از بخشهاي آموزشي ديگر كه به دانشجو اين امكان را مي دهد تا با آرامش و حوصله‌ي بيشتر به فراگيري دروس بپردازد. روش كار اساتيد در دانشگاهها به صورت آكادميك و هدفمند مي باشد و در راستاي گرايش تحصيلي ترم، قدم برداشته مي شود. در حاليكه اين موضوع در آموزشگاه كمتر به چشم مي خورد. اين مطلب قابل ذكر است كه شدت علاقه و فعاليت كارآموز نيز براي فراگيري سريعتر و پيشرفت وي در طول دوره هاي آموزش خياطي بسيار حائز اهميت است. البته اگر امكانات بخشهاي آموزشي كمي بيشتر شود به عنوان مثال به چرخهاي بيشتر و بهتري مجهز شوند و يا ميزهاي برش براي دوخت، با ميز الگو جدا از هم قرار گيرند فضايي كه براي محل كار استفاده مي شود شرايط نوردهي مناسبي داشته باشد و يا تعداد كارآموزان از حد نصاب مناسبي برخوردار باشد. همه اين موارد نيز در روند يادگيري كارآموز مؤثر خواهد بود.

 

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , طراحی لباس , منسوجات , نساجی , آموزشگاه طراحی لباس ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 328
نویسنده : کیا فایل

پوشاك بين النهرين

 

این متن شامل 54 صفحه می باشد 

 

دراكثر تمدنهاي پيش آريايي در خاور نزديك‌( پيش عبيد، عبيد، اور)، لباس به عنوان يك پوشش حقيقي به وجود آمده بود، چنانكه نمونه هاي آن در سومر واكد مشاهده شده است. پوشيدن لباس پيش ازهزارة سوم بسيار فراگير بود و بدون شك از خليج فارس تا منطقة مديترانه مرسوم بوده است. درطول دورة پيش نوشتاري درتاريخ بين النهرين كه 
از3400 ق .م اغاز شده و تا 2900 ق . م ادامه يافته است، وضعيت اقتصادي جامعه- كه تا آن زمان كاملاً بركشاورزي متكي بود- سبب شد تا بسياري از اقشار عادي مردم به كار كشاورزي اشتغال يابند. خصوصاً در مناطق جنوبي تر بين النهرين كه زمينهاي حاصلخيز تر بود و طبيعتاً كشاورزي رونق بيشتري داشت، كار عمدة مردم كشاورزي بود. شغل كشاورزي وساير كارهاي روزانه بدون پوشش و با ظاهري برهنه انجام مي شد.

در طول دوره هاي اولية سلسله گذاري(2900-2334ق.م) استفاده از پارچه تا اندازه اي، عمومي تر شد وزنان و مردان داراي پوششي تقريباً مشابه بودند. اين پوشش شامل پارچه اي بود كه دور تن مي پيچيد و قسمت كوتاه آن درناحية چپ بدن، پشت لگن قرار ميگرفت، جايي كه دنباله هاي دو طرف پارچه به يكديگر گره مي خورد يا كمربندي روي آن بسته مي‌شد. دور تا دور دامن را رديفي از شرابه هاي بلند، متشكل از حلقه هاي پود، فرا مي گرفت. در دوره هاي بعدي نوع مجلل تري از اين تن پوش با رديفهايي از حلقه ها يا پرزها، كه همه جاي لباس را پر مي كرد. رواج يافت.

در دوره هاي اولية تمدن سومري در هزارة چهارم قبل از ميلاد- مردم از پوست گوسفند و بز براي پوشش خود استفاده مي‌كردند، به نحوي كه لاية پشم دار آن به طرف داخل قرار مي گرفت. حتي زماني كه استفاده از پارچه را براي دوخت لباس آموختند باز به سراغ بزها و گوسفندان رفتند تا مواد خام پارچه هاي خود را از آنها تهيه كنند.

دستيابي سومريان به شيوة جديدي از تهية پوست، اين امكان رابراي آنها فراهم آورد كه به شكل ديگري از پوشش – كه بيشتر شبيه يك لباس بود- دست پيدا كنند. به اين لباس، اصطلاحاً لباس بلند (gown) مي گويند

انواع پوست، كه از حدود 2885ق. م تا آن زمان به شكل دامن و بالاپوش استفاده مي شدند، به لباسهاي بلند تغيير شكل دادند. يكي از عمده ترين تغييرات،‌پيدايش آستين در لباس است؛ اگر چه شايد قيقاً آستين واقعي نبوده و احتمالاً قسمت ندوخته اي از پوست بوده كه روي بازو مي افتاده در حاشية پايين دامن اين لباس كه قدمتش به هزارة سوم قبل از ميلاد مي رسد، ظاهراً شرابه هاي از جنس تسمه هاي چرمي آويزان بوده است.

با سير اجمالي در نحوة تكامل شكل و شيوة تهية اين تن پوش مي بينيم كه نخست اين لباس قط به منظور پوشاندن پايين تنه انسان و از پوستهاي خواب دار يا بدون خواب طراحي و تدارك شده بود. بعدها همين پوشش از پارچة پشمي برش خورده تهيه مي شد كه با تعداد اندكي درز به هم دوخته مي شد. اين، همان «شكل ابتدايي» لباس سومري اس كه پيش از سومريان نيز به كار مي رفت و در هزاره هاي دوم و سوم قبل از ميلاد به اين شكل لباس «كنكس» (كناكه- Kaunakes) مي گفته اند. البته اين واژه به نوعي از پارچه يا موي حيوان(بزو گوسفند) نيز اطلاق شده است.

در قديمي ترين آثار سومريان «كنكس» به ظاهر، دامني بود به اندازة طول بدن شده بود؛ و پيكركهاي آهكي كشف شده، مرداني را مي توان مشاهده نمود كه همين دامن را به دور كمر بسته و با عبور يك گوشة آن، از دوران كمربند،‌آن را بر بدن محكم نگه داشته اند. بدون شك، گرهي كه در پشت به نظر پرحجم مي آيد منگولة اين كمربند بوده، و ظاهراً بقاياي دم جانوري است كه به شيوة گذشتگان،‌ پوست و موي آن براي پوشش به كار مي رفت.

يكي از قديمي ترين قطعات پوشش سومريان شال بلند پشمي است كه از طرح لباس كلاسيك هند گرفته شده است. اين احتمال وجود دارد كه در ابتداي هزارة سوم مردمي كه از قشر فرو دستان بوده اند شال ريشه داري، كه جنس زبري داشت و باريكتر از شكل اصلي هندي آن بود، به دور باسن خود مي پيچيدند، خواه از پهناي آن براي لنداي دامن استفاده مي كردند و يا چند بار از وسط تا مي زدند و بعد استفاده مي كردند. در اين حالت، اين شال ريشه دار ظاهري شبيه به شنتي(Shenti) مصريان پيدا مي كرد، يا شايد شبيه به فاروس (farus) كه امروزه كارگران عراقي آن را بر تن مي بندند در هر حال،‌با دقت در آثار گوناگون مي توان چنين نتيجه گرفت كه اين شال معمولاً از جنس پوست، پشم يا پرچة لطيف بوده است. همين شال را كاه ممكن بود محكم به دور بدن بپيچند و انتهاي آن را روي شانة چپ بيندازند. به نظر مي رسد زنان و مردان تقريباً از همين نوع پوشش بر تن مي كردند. گاهي اين شال را به شكل نوعي دامن مي بستند و گاه دنبالة آن را طوري مي انداختند كه شانة راست آزاد مي ماند.

با اين شيوة استفاده از پارچه و پيچيدن آن به دور بدن، شال سومريان نقش تن پوشي مستقل پيدا كرد. گاهي اوقات به عنوان يك دست لباس كامل پوشيده ميشد، مانند لباسي كه پيشتر توضيح داده شد و عبارت بود از لباسي بلند يا دنباله اي روي شانة چپ.

شكل لباس زنان مشابه مردان بود با اين تفاوت كه در لباس آنها از پارچه هاي عريض تري استفاده مي شد تا به بلندي لباس افزوده گردد. به اين ترتيب كه بخش كوتاهي از پارچه را روي شانة چپ به سمت جلوي سينه و دنبالة آن را به پشت رها مي كردند، از زير بغل راست عبور مي دادند و از جلو دوباره روي شانة چپ مي انداختند. اين شيوة پيچيدن پارچه باعث مي شد تا دست چپ تا مچ پوشيده شود. اما،‌براي ثابت نگاه داشتن دو لاية پارچه و ممانعت از افتادن يا لغزيدن آنها به روي هم، گمان مي رود كه از فيبولا (fibula) يا چيزي شبيه به سنجاق امروزي استفاده ميكردند. يا آنها را با كوك مخفي محكم مي ساختند. بلندي اين لباس، تا قوزك پا بود.

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , پوشاک , طراحی لباس , بین النهرین , لباس , منسوجات , نساجی ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 300
نویسنده : کیا فایل

دستگاه اسپكتروفتومتر

 

این متن شامل 18 صفحه می باشد 

 

با توجه به گسترش جوامع بشري و نياز به توليد جنس با كيفيت تر و رشد مصرف الياف ويسكوز در صنعت نساجي و پوشاك و مزيتهاي نسبي نسبت به ديگر الياف و ثابت ماندن ميزان تجارت پنبه در جهان الياف ويسكوز مورد توجه صاحبان صنايع قرار گرفته است.

در اين پژوهش سعي شده تا با ارائه نمونه هاي عملي و مستدل بر نتايج دستگاه اسپكتروفتومتري اين موضوع بررسي مزيت و شرايط رنگرزي كالاي ويسكوز و مقايسه آن با كالاي پنبه با رنگرزي راكتيو و مستقيم و بررسي جذب رطوبت بازيافتي مورد توجه قرار گرفته است.

 

هدف از انجام اين پروژه درس شرايط جذب رنگ و خواص رنگرزي پنبه ويسكوز و مقايسه آن ها در شرايط يكسان با يكديگر مي باشد. همچنين مقايسه جذب رطوبت بازيافتي اين دو كالا قبل و بعد از رنگرزي مي باشد ابتدا بايد گراف استاندارد رنگرزي پنبه توسط رنگهاي اكتيو مستقيم تهيه كرده سپس در شرايط يكسان رنگرزي را انجام دهيم و بعد از انجام آزمايشهاي اسپكترو فتومتر نتايج را مورد بررسي قرار مي دهيم.

ابتدا بايد دو كالاي كاملاً مشابه پنبه و ويكسوز تهيه شود كه با توجه به شرايط موجود تهيه دو كالاي كاملاً مشابه 100% ويسكوز و 100% پنبه مقدور نبود. به همين جهت با تهيه كردن 2 كالاي (نخ) مشابه مقايسه اين دو ميسر گرديد.

2-1- مواد مورد آزمايش:

براي انجام آزمايشات مربوطه به 2 دوك نخ 100% پنبه و 100% ويسكوز كه هيچ گونه عمليات تكميلي بر روي آنها انجام نشده باشد نياز است.

2-2- رنگ مصرفي:

براي انجام اين آزمايش از دو رنگ با مشخصات زير استفاده كرديم.

رنگ اكتيو Rifazol Blue R.S.P

رنگ مستقيم Best Direct Supra Blue Buls

2-3- وسايل آزمايشگاهي:

1- دستگاه كلاف پيچ

2- دستگاه تاب سنج

3- دستگاه استحكام سنج

4- دستگاه نمونه رنگ كني

5- دستگاه اسپكتروفتومتر

2-3- نحوه انجام آزمايش:

الف) آزمايشات فيزيكي:

اين آزمايشات به دو دسته تقسيم مي شود دسته اول آزمايش بر روي نخ هاي مورد مصرف و آزمايش دوم آزمايش جذب رطوبت بازيافتي قبل و بعد از رنگرزي.

ب) آزمايشات شيميايي:

كه اين آزمايشات به 4 دسته تقسيم مي شود:

دسته اول تأثير دما بر روي جذب رنگ اكتيو روي كالاهاي 100% پنبه و 100% ويسكوز

دسته دوم تأثير زمان بر روي جذب رنگ راكتيو روي كالاهاي 100% پنبه و 100% ويسكوز

دسته سوم تأثير دما بر روي جذب رنگ مستقيم روي كالاهاي 100% پنبه و 100% ويسكوز

دسته چهارم تأثير زمان بر روي جذب رنگ مستقيم روي كالاهاي 100% پنبه و 100% ويسكوز

2-5- تعيين نمره نخ:

ابتدا بوسيله دستگاه كلاف پيچ مقدار 200 متر از هر دوك نخ را پيچيده و توسط ترازوي ديجيتال آن را وزن كرده و ظرافت نخ را براساس فرمول زير بر حسب Denمشخص مي كنيم.

= ويسكوز

= پنبه

2-6- تعيين تاب در متر

بوسيله دستگاه تاب سنج نخ را بر روي دو فك دستگاه نصب مي كنيم. سپس برخلاف جهت تاب نخ شروع به چرخاندن مي كنيم تا اينكه كاملا الياف از هم باز شود تا هيچ تابي در آن ديده نشود پس تعداد دورهاي تاب خورده از روي دستگاه مي خوانيم عدد خوانده شده معرف تاب در متر مي باشد.

1 متر × 400 = ويسكوز

1 متر × 450 = پنبه

2-7- تعيين استحكام تا حد پارگي:

توسط دستگاه استحكام سنج اين آزمايش را انجام مي دهيم اين دستگاه شامل شده است از دو فك كه يكي ثابت و ديگري متحرك است كه به طول ثابت نخ بين آنها قرار مي گيرد و با استفاده از نرم افزار مخصوص ازدياد طول تا حد پارگي و استحكام نخ را به ما نشان مي دهد اين كار را 10 مرتبه تكرار مي كنيم و از نتايج ميانگين مي گيريم.

نتايج بدست آمده طبق جدول زير مي باشد.

استحكام

ازدياد طول تا حد پارگي

 

7/0

04/0

پنبه

5/1

3/13

ويسكوز

 

2-8- تهيه نمونه گردباف:

بعد از انجام آزمايشات بر روي نخ هدف تهيه دو منسوج كاملاً يكسان از لحاظ بافت مي باشد لذا از دستگاه گردباف knitting كه مخصوص جوراب بافي مي باشد 2 نمونه پارچه پنبه و ويسكوز تهيه مي كنيم.

2-9- آزمايش جذب رطوبت:

براي انجام اين آزمايش 4 نمونه پارچه احتياج داريم كه 2 نمونه آن رنگ شده و 2 نمونه رنگ شده در شرايط زير احتياج است. ابتدا 3 گرم از هر نمونه را وزن كرده و در شرايط رنگرزي ايده آل براي 2 نمونه رنگ راكتيو و مستقيم اجرا مي كنيم ابتدا نمونه ها را به مدت 30 دقيقه در دماي 70 درجه سانتيگراد قرار مي دهيم سپس آنها را وزن كرده و وزن هر كدام را جداگانه بدست مي آوريم سپس به مدت 30 دقيقه آن را در دماي محيط قرار مي دهيم و آن را وزن مي كنيم.

2-10- تأثير دما بر روي جذب رنگ راكتيور روي كالاي 100% پنبه و 100% ويسكوز

طبق گراف استاندارد رنگرزي براي رنگرزي پنبه با رنگ راكتيو رنگ با...

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , منسوجات , طراحی , طراحی لباس , اسپکتروفتومتر , ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 298
نویسنده : کیا فایل

نگاهي به سير تاريخي پيدايش پوشاك

 

این متن شامل 99 صفحه می باشد 

 

لباس همان سطح هر چيزي است و در لايه هاي اوليه، هر فاعل شناسان با آن درگير مي‌شود در مفهوم عربي معناي ستر كردن، پوشاندن، مخفي كردن، و حتي بدل كردن را يادآوري مي شود و پوشاننده شده را آن طور به نمايش مي گذارد كه اقتضاي ظاهري‌ اش باشد.

اين امر كه بشر، براينشان دادن خود را از قديم الايام مانند حيوانات (كه در زمان هاي خاص مثل جفت گيري يا نزاع تغيير ظاهر مي دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازي اولين قدم د ر راه مفاهيم جديد پوشش را برداشته است، ما را به اين گفته ويل دورانت كه «هنر در ميان قبايل وحشي از نقش تزئيني و لباس پوستي و خال كوبي برخاسته» راهنما مي‌شود. بشر نخستين، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها يا نقوشي زينت مي داده تا در «جلب نظر» يا «جعل نظر» خود را نوع خاصي نشان دهد. به مرور استفاده از رنگ به دليل عدم ثبات از ميان رفت و خال كوبي (Taboo) با هزار نيش سوزن جايگزين آن شد، سير آرايش بدن پس از استفاده از پوست حيوانات كم كم به دوران جديدتري رسيد و بشر با دستيابي به تكنولوژي نساجي الياف را به صورت پارچه توليد كرد و مفاهيم پوشش را تحت تاثير قرار داد. در اين سير تكامل آن نقوش و رنگهايي كه با خالكوبي و رنگ كردن بدن يا با استفاده از پوست حيوانات و قطعات بدن آنها يا شاخ و برگ گياهان، انسان را به نحوي ديگر نشان مي داد يا مي پوشاند به منسوجات منتقل مي شد و پيشرفت فن آوري، ظواهر و نقوش جادويي، ديني، خانوادگي، طبقه بندي حرف، سطوح اجتماعي و غيره ... را به سوي توليد شكل يافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعي و نيز تكنولوژي نساجي و پوشاك را به سمت اشاعه و حفاظت از معاني و ظواهر كشاند.

هزاره دهم ق.م دوره اي است كه اصطلاحاً دوران نوسنگي نامگذاري شده است و معمولاً با نامهايي چون عصر استقرار، عصر دهكده نشيني، عصر كشاورزي و عصر دامداري نيز شهرت داشته و به عنوان يكي از ادوار مهم تاريخ تكامل بشر از بعد فني و معنوي محسوب مي شود. بايد گفت، پيش از تاريخ اطلاع دقيقي از جوامع انساني در دست نيست و آنچه گفته شد بيشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر مي رسد، پيش از اين تاريخ انسان ها همانند گله هاي حيواني در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادي ملموسي جز اشياي سنگي به دست نيامده است. و اما در مورد پوشاك، بافت و تاريخ آن، كه محور اصلي موضوع است و شايد بتوان آنرا به دوران پيش از نوسنگي نسبت داد، دوره اي كه با نامهاي ميان سنگي، پارينه سنگي و يا دوره پيش از تاريخ نامگذاري شده و از دو تا هفت ميليون سال پيش آغاز و تا ده هزار سال پيش (آغاز دوره نوسنگي) ادامه داشته است. براي شناخت دقيق تر از تاريخ بافت و پوشاك آنرا در سه مقوله:

1- پارچه و طرح 2- فرم و شكل 3- دوخت لباس

مورد بررسي قرار مي دهيم.

1-پارچه و طرح لباس

احتمال داده مي شود اولين لباس ها توسط گروه هاي انساني كه به ويژه در مناطق سردسير زندگي مي كردند تهيه شده است. آنها بعد از آن كه حيواناتي مانند گوزن، ماموت، گاو و حتي اسب را شكار مي كردند كم كم به اين نتيجه رسيدند كه مي توان از پوست آنها براي پاپوش و يا تن پوش استفاده كرد و قطعاً فيزيك اين حيوانات و تناسب آن با يك نيم تنه براي انسان تبلور اين انديشه را در ذهن آنها بيشتر كرد كه مثلاً بعد از شكار يك حيوان بزرگ، با كندن پوست آن مي شود از اين پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم اين عادت در بعضي از انسان ها (پاره اي قبايل در آفريقا و آمريكاي لاتين) وجود دارد كه علاقه مندند خود را به شكل حيوانات درآورده و نقشي را ايفا نمايند. حتي در نقش برجسته هاي باستاني نيز گاهي موجوداتي با پيكر انسان و سر حيواني و يا بالعكس حيواناتي كه سر انسان دارند، ديده مي شود.

پس اين احتمال وجود دارد كه تفكرات اين گونه، ريشه در دوران بسيار قديم داشته باشند، يعني زماني كه بشر از پوست حيوانات براي تهيه تن پوش استفاده مي كرده است.

همانگونه كه پيداست فرم پوست به صورتي است كه گويا يك خط از زير گردن تا انتهاي بدن كه به پاها و باسن ختم مي شود ادامه دارد كه مي توان پس از جدا كردن سر، از همان خط روي پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنماي بسيار مناسبي بود و طبيعت، خود به انسان كمك كرد تا چگونه از پوست حيوانات به عنوان البسه استفاده كند. اين روش هنوز هم در بسياري از مناطق سردسير از جمله مناطق عشاير نشين شمال خراسان و يا اسكيموهاي قطب شمال ديده مي شود كه از پوست حيوانات براي خود لباس تهيه مي كنند.

آنچه مسلم است تاريخ استفاده از پوست براي تهيه پوشاك به دوران خيلي گذشته مي رسد كه مطمئناً بافت در آن هنوز جايگاهي نداشته و در آغاز دوران نوسنگي مي‌توان حدس زد كه انسان كماكان از همان تجربه هاي گذشته استفاده مي كرده است. ولي در نمونه هايي كه از نقاط باستاني «علي كش» ، «گنج دره» و «تپه سيلك»، از سال هاي هفت، هشت و نه هزار قبل از ميلاد به دست آمده آثاري از بافت ديده مي شود كه با توجه به قدرت آن مي توان گفت اين فن قبل از هنر سفال گري شكل گرفته است. براي نمونه در كف اتاق هاي اين مناطق خطوط متقاطع و ضربدري به صورت بافت هاي بسيار ساده (يكي از رو يكي از زير) به چشم مي خورد كه آثاري از الياف بافته شده هستند و مي‌توان از اينها به عنوان نخستين نمونه هاي بافت نام برد.

باستان شناسان بر اين گمان اند كه همزمان با استفاده از الياف گياهاني مانند ني، (كه هنوز هم در شمال ايران رواج دارد) سبد بافي با استفاده از تركه هاي بيد نيز معمول بوده است و به نظر مي رسد كه آنها براي غير قابل نفوذ كردن و يا جلوگيري از خلل و فرج اين سبدهاي حصيري كه عمدتاً بافت شطرنجي داشته اند ، بيرون و داخل آن را گل مي زدند تا بتوانند مواد غذايي خود را در آن نگهداري كنند. باستان شناسان همچنين معتقدند كه اولين اشكال نيز با همان دستي كه با گل روي اين سبدها كشيده شده، به وجود آمده است. به اين صورت سطح بيروني و داخل سبدهاي بيدي بعد از گل ماليدن شكل سفال پيدا مي كرده و خطوط متوازي به هم را نشان مي داده است. علاوه بر اين نقش هاي شطرنجي را نيز مي توان ديد كه نمونه هايي از آن در نقش هايي كه در ظرف كشف شده در «سيلك» به دست آمده و همان بافت...

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , پوشاک , لباس , طراحی لباس , تاریخچه پوشاک , پیدایش پوشاک ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 292
نویسنده : کیا فایل

صنعت نساجي و مشكلات و بحرانهاي مربوط به آن در ايران

 

این متن شامل 89 صفحه می باشد 

 

-1- تاريخچه صنعت نساجي در ايران

صنعت نساجي در ايران از ديرباز به سبب ضرورت مصرف و كاربرد وسيع آن مورد توجه خاص بوده و در طول تاريخ كشورمان فراز و نشيب هاي فراواني را طي كرده است. در زمان اشكانيان ايرانيان به تحول جديدي دست يافتند و در پرورش كرم ابريشم و توليد پارچه هاي ابريشيمي به طريقي همت گماردند كه اكثريت ابريشم هاي توليد چين را از آن كشور خريداري مي نمودند و جهت توليد پارچه به ايران مي آوردند و پارچه هايي با طرح ها و نقوش بسيار زيبا توليد و به دنيا عرضه مي كردند.

شكوفايي صنعت توليد پارچه هاي مخمل در كاشان و يزد در دوره اشكانيان و عرضه آن به جهان خصوصاً اروپا قسمت ديگري از تاريخ پرشكوه صنعت نساجي ايران است كه صنعتگر ايراني را قانع نكرده و همچنان به دنبال نوآوري و تسخير بازارهاي جهاني بوده است.

اوج صنعت نساجي را در تاريخ ايران زمين، هنرمندان دوره سلجوقي و صفوي رقم زدند و در زمان شاه عباس صفوي توليدات بي نظيري آفريده شد و پارچه هاي زربافت ايراني از شهرت جهاني برخوردار گرديد.

در دوران اخير نيز صنعت نساجي در ايران نقش موثر و تعيين كننده اي در كشور ايفا نموده است. اولين كارخانه نساجي در ايران در سال 1281 شمسي دقيقاً يكصد يك سال پيش به وسيله صنيع الدوله در تهران و دومين كارخانه در سال 1288 توسط شخصي بنام حاج آقا رحيمي در تبريز ايجاد گرديد. در فاصله سالهاي 1300 تا 1320 به سبب سود سرشار دوكارخانه قبلي و تاييدات دولت، به سرعت برشمار كارخانجات در ايران افزوده شد و جمعاً در اين دوره 40 كارخانه نساجي دائر كرديد كه قسمتي از احتياجات مملكت را تامين نمود.

در طي سالهاي 1320 تا 1328 بروز جنگ، افزايش قيمت منسوجات خارجي و كاهش واردات آن موجب رونق بازار محصولات نساجي داخلي شد. صاحبان صنايع نساجي كشور به منظور استفاده حداكثر از اين شرايط، بي آن كه به مسائل نگهداري و استهلاك ماشين آلات توجه نمايند و به توليد خود با ظرفيت بالا ولي با كيفيت پايين ادامه دادند كه حاصل اين بي توجهي در طي سال هاي بعد نيز موجب ركود صنايع نساجي گرديد.

صنعت نساجي در طي سالهاي اخير دچار مشكلات و مسائل بسياري بوده و روزهاي سختي را مي گذراند تا حدي كه اصطلاح بحران براي اين مشكلات رايج شده و در اذهان عمومي و حتي اذهان مديران و مسئولين و دست اندركاران جا افتاده است. اطلاق كلمه بحران به وضعيت موجود به طور اتوماتيك اذهان را از انجام تلاش ها باز مي دارد. مشكلاتي كه در حال حاضر گريبانگير اين صنعت مي باشند از ديدگاه هاي مختلف قابل طبقه بندي و بررسي مي باشند.

يكي از ديدگاه ها نگرش مديريتي به مسائل و مشكلات است. به عبارت ديگر از ديدگاه مديريتي چه تعدادي از اين مشكلات را مي توان با اعمال مديريت صحيح و كارآ منتفي نمود يعني جزء مسائل عادي مديريتي به شمار مي آيند و چه تعدادي را مي توان بحران ناميد كه مي توان با اتخاذ روش ها و سياست هاي مناسب مديريتي حداقل نقش آنها را كم رنگ و كم اثر تر نمود.

با عنايت به اين موضوع كه بحران نيز در هر صنعتي جزء مسائل عادي مديريتي به شمار مي آيد منتها قدري پارامترهاي پيچيده و خارج از كنترل دارد، در واقع گذر از بحران نيز از وظايف مديران است و به هيچ وجه رسيدن به نقطه بحران، نقطه اتمام وظايف و تدابير مديريتي نيست بلكه دقيقاً برعكس نقطه شروع و شدت گرفتن تدابير مديريتي است. اساساً صنايعي در دنيا پايدارتر و قابليت اطمينان بالايي دارند كه از يك بحراني كه به هر دليلي برايشان پيش آمده است عبور كرده و در كوره مشكلات آبديده و روئين تن گشته اند. با تجزيه و تحليل درست و منطقي از مشكلات گريبانگير صنعت نساجي قسمت اعظمي از آنها به عنوان مشكلات عادي و مسائل روزمره مديريتي پذيرفته مي شوند و در مورد آن بخش از مشكلات نيز كه واقعاً بتوان بحران ناميد، ميدان عمل براي هنرنمايي يك مدير باز شده است. سكانداري يك صنعت در شرايط ايستا و ثابت و يا پارامترهاي معين و مشخص در مورد مواد اوليه، فرآيند توليد، بازار و ... هنر نيست و اوج هنر مديريت آنجاست كه صنعتي را از ميان امواج متلاطم تغييرات كه منبعد گريبان هر صنعتي را خواهد گرفت نجات داد.

در آستانه ورود به سده 21 پارامترهاي غيرقابل كنترل بسياري همه صنايع جهان را دستخوش تغيير و تحول اساسي و زلزله هاي ويرانگر قرار خواهد داد و اين خاص كشور ما يا صنعت نساجي نيست.

1-2- مشكلات و بحران در صنعت نساجي

سياست هاي حمايت از صنايع داخلي، استراتژي جايگزيني توليدات داخلي با خارجي كه به دنباله استراتژي صنعتي شدن كشور در دهه 40 بوده و تاكيد بر سودآوري هرچه بيشتر توسط صاحبان صنايع و مجامع شركت ها كه عمدتاً دولتي و يا تحت پوشش دولت مي باشند و يكه تازي در عرصه هاي بي رقيب و سودآوري مناسب، مديران و صاحبان صنايع را به ادامه اين راه وسوسه نمود و از توسعه و بازسازي غافل نمود و امروزه كه به ناگهان به منظور لبيك گفتن به بازار جهاني و به عبارتي تسليم محض در برابر W.T.O و سياست هاي ديكته شده تجارت جهاني با يك اولتيماتوم و بدون تهيه طرح نوين صنعتي،‌عقب گرد نمود و استراتژي رقابت و درهاي باز توسط دولت جايگزين گرديده، در مدت كوتاهي شاهد ركود و سردرگمي در تمامي صنايع كشور از جمله صنعت نساجي مي باشيم. علاوه بر آن توليدات انبوه كشورهاي تركيه و پاكستان و آسياي جنوب شرقي كه به دلايل ركود اقتصاد جهاني، بازارشان را در اروپا و آمريكا از دست داده و دچار مشكل كاهش فروش شده اند براي يافتن بازارهايي جديد با قيمت هاي بسيار نازل و كيفيت مناسب به بازارهاي نزديك از جمله كشور ما حمله ور شده و قسمتي از بحران صنعت خود را به كشورهاي مجاور خود انتقال دادند و به اين ترتيب بحران صنعت نساجي در كشور ما تشديد شده است.

ضربه در صنعت نساجي كشورمان با قدمت يك صد ساله و عمر متوسط 30 ساله كارخانجاتش كه فاقد هرگونه سخت افزار و نرم افزار نوين صنعتي است آنچنان كشتي اش به گل نشسته و مقاومت خود را از دست داده كه تنها انديشه غالب، نجات سرنشينانش مي باشد، كارخانجات تعطيل مي گردند، كارگران بيكار مي شوند و بازارهاي مصرف با سرعت توسط كالاهاي خارجي تسخير مي شود و بدين ترتيب ضربه پذير بودن صنعت نساجي به اثبات مي رسد.

ضربه پذيري صنعت نساجي را مي توان در سرفصل هاي زير جستجو كرد:

الف – اشاعه فرهنگ مصرف محصولات خارجي

ب – عدم وجود مراكز تحقيقات صنعتي

ج – نظارت دايه گونه بر صنعت

د – عدم وجود نوآوري

هـ - عدم استفاده از تكنولوژي هاي جديد

و – عدم توجه به بازارهاي خارجي و اعمال سياست جايگزيني واردات با صادرات.

3-1- علل وجود بحران در صنايع نساجي ايران

از علل عقب افتادگي و بحران در صنعت نساجي بسيار گفته و نوشته اند و آنچه كه در جمع بندي صاحب نظران و دست اندركاران اين صنعت ديده مي شود در زير قابل ملاحظه است.

1- فرسودگي ماشين الات

متوسط عمر بيش از نود درصد ماشين آلات كشور 30 سال است و توليد با آنها سودآور نمي باشد

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نساجی , طراحی لباس , لباس , پوشاک , مشکلات نعت نساجی ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 254
نویسنده : کیا فایل

صنعت نساجي تركيه و نقش صنعت ريسندگي نخ پنبه ای آن در جهان

 

این متن شامل 22 صفحه می باشد 

 

هدف از مقاله حاضر ، ارائه اطلاعاتي در زمينه توليد ، مصرف ، واردات و صادرات نخ پنبه اي و ميزان سرمايه گذاري در ماشين آلات الياف كوتاه در كشور تركيه مي باشد. همچنين موقعيت جهاني تركيه در بخش نخ پنبه اي و مقايسه با كشورهاي بزرگ ديگر مورد بررسي قرارگرفته است و در نهايت موقعيت موجود ارزيابي و پيشنهادات براي آينده ارائه شده است.

 

صنعت نخ پنبه اي در تركيه

صنعت نساجي و پوشاك در تركيه كه نقش مهمي در اقتصاد از نظر نيروي كار، سود سرمايه و فرصتهاي صادراتي دارد، فعال ، پويا و داراي پتانسيل رشد بالايي مي باشد.اين صنعت 16% سهم توليدات صنعتي ، 19% سهم نيروي كار در كارخانجات صنعتي و 32% سهم كل صادرات تركيه را به خود اختصاص داده است. توسعه صنعت نساجي و پوشاك اين كشور مديون فاكتورهايي از قبيل كيفيت مواد خام توليد شده، قيمت
مناسب ،نيروي كار ارزان و هزينه پايين هر واحد مي باشد.

در كشور تركيه ، فعاليت هاي صنعتي در زمينه ريسندگي و بافندگي از ابتداي دهه 1930 و با اعمال سياستهاي كنترلي دولت آغاز شد . بعد از سرمايه گذاري دولت در بخش توليد محصولات پنبه اي از طريق بانك سومر ، تقاضا براي الياف پنبه افزايش يافت و كشاورزان درصدد كاشت الياف پنبه در مجتمعهاي كشاورزي بر آمدند. بنابر اين بانك سومر تبديل به بنگاه مهمي شد كه نيروي تازه اي به كشاورزي پنبه و توسعه به صنعت نساجي بخشيد.

سرمايه گذاري دولت در توليد محصولات پنبه اي در ابتداي دهه 1930 آغازو با
سرمايه گذاري بخش خصوصي بعد از سال 1950ادامه يافت.با شروع فعاليت بخش خصوصي در صنعت ريسندگي در ابتداي دهه1970 تقاضا براي الياف پنبه افزايش يافت،بطوريكه صادرات پنبه خام كاهش و صادرات نخ پنبه اي افزايش يافت.[1]

در فاصله بين سالهاي 1970 تا 1990 سرمايه گذاري در صنعت ريسندگي به صنعت ريسندگي رينگ معطوف شد. بعد از سال 1990 صنعت توليد نخهاي اپن اند كه 
سرمايه گذاري پايين تر و قابليت توليد بالايي را داشت ، آغاز گرديد . خصوصا" ساخت اين دستگاهها موجب تسريع توسعه در بخش نخ پنبه اي بوده است.

بعد از سال 1995 صنعت ريسندگي به سبب افزايش تعداد كارخانجات و ظرفيت موجود توسعه يافت.صنعت نساجي و پوشاك مبتني بر صادرات كشور تركيه ، با پذيرش قرارداد
Custom Union Agreement رشد پيدا كرد. در نتيجه افزايش در ظرفيت توليد و تعداد ماشين آلات پيشرفت چشمگيري در بخش نساجي و پوشاك صورت پذيرفت. [2]

موفقيت جديد موجب افزايش نياز به الياف پنبه و در نتيجه افزايش توليد اين الياف گرديد.

امروزه تركيه سالانه حدود 350000 تن الياف پنبه جهت تامين تقاضاي الياف كوتاه و نيز پايين بودن قيمت الياف پنبه و مبادلات خارجي ،وارد مي كند.تركيه دومين كشور
وارد كننده پنبه مي باشد،بنابر اين نقش مهمي در تعيين قيمت پنبه در جهان دارد.نخ پنبه اي تركيه 5/0 % سهم صادرات كل و 2% سهم صادرات نساجي و پوشاك را در جهان به خود اختصاص داده است . امروزه تركيه مقام هفتم بزرگترين توليدكننده پنبه با 4% سهم جهاني و مقام پنجم توليد كننده نخ پنبه اي با 5% سهم جهاني را دارد.

 

وضعيت سيستمهاي توليدي

در آغاز سال 2005 تركيه داراي 8/2 ميليون تن ظرفيت ريسندگي بود كه از اين مقدار 
70% مربوط به ظرفيت توليد الياف كوتاه مي باشد. در اين كشور 620 كارخانه توليد نخ وجود داشت كه 60% آنها داراي سيستم ريسندگي پنبه اي بودند. بر اساس آمار واطلاعات

سال 2001 سهم كارخانجات توليد كننده نخ از الياف كوتاه، بلند و فيلامنت در بخش توليد نخ به شرح زير مي باشد:

62% كارخانجات ريسندگي الياف كوتاه

23% كارخانجات ريسندگي الياف بلند

8% كارخانجات توليدي الياف فيلامنت

در اين ميان 14 كارخانه داراي ماشين آلات ريسندگي الياف كوتاه و بلند و 2 كارخانه داراي ماشين هاي ريسندگي نخ فيلامنت و الياف بلند مي باشند. بيش از سه كارخانه توليد كننده نخ فانتزي ، شنيل و gipe نيز در اين كشور وجود دارد.

 


 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , نساجی ترکیه , نساجی , طراحی لباس , نخ پنبه ای ,
تاریخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398
بازدید : 265
نویسنده : کیا فایل

تحول صنعت نساجي

 

این متن شامل 128 صفحه می باشد 

 

پيشرفت تكنولوژي نساجي در چند سال گذشته به اندازه اي چشمگير و تغييرات تكنيكي آن به قدري متنوتع بوده است كه مي توان به جرأت ان را به عنوان دومين تحول بزرگ صنعتي در زمينه تكنولوژي و ماشين سازي به حساب آورد. اگر اولين تحول بزرگ صنعت و نساجي را در قرن نوزدهم به كار افتادن چرخهاي اين صنعت توسط نيروي مكانيكي بدانيم، به طور قطع دوم تحول بزرگ صنعت نساجي در اواسط قرن بيستم و با ارائه روش هاي جديد رسيدنگي مانند توليد الياف فيلامنت ريسندگي اوين اند، و در بافندگي ماشينهاي بافندگي بي ماكرو و ماشين هاي بافندگي چند فازي انجام گرفته است.

دلايل تحول صنعت نساجي به غير از مسائل اقتصادي و تكنيكي توليدي، به عوامل زير بستگي داشته است:

- ازدياد سريع جمعيت در قرن نوزده و بيست سبب شد تا نياز به افزايش توليد كارخانه هاي نساجي و در نتيجه افزايش توليد ماشين آلات نساجي بيشتر شود.

- پيشرفت سريع ساير صنايع در نتيجه كمبود كارگر و بالا رفتن دستمزد در اين صنايع باعث شد كه كارگران صنعت نساجي ديگر روي آورد. در اين مورد تنها راه حل علمي اتوماتيك كردن ماشينها براي كم كردن نياز به كارگر و به موازات آن افزايش توليد ماشين آلات به منظور قادر ساختن كارخانه هاي توليدي به پرداخت دستمزد بيشتر بود.

- بالا رفتن تمدن ماشيني ملتها و تحول روز افزون مد در زندگي عامه مردم سبب شد تا ميزان معرف سرانه منسوجات افزايش يابد.

ماشينهاي بافندگي از زمان بوجود آمدن دستگاه بافندگي دستي تا مشينهاي بافندگي اتوماتيك دوره تكميلي قابل ملاحظه اي را پشت سر نهاده است. با اين وصف اگر مطالعه سطحي در اين مورد انجام گيرد، ملاحظه مي شود كه تكنيك كار ماشين هاي جديد به همان دستگاههاي بافندگي دستي شباهت دارد. با اختراع ماشينهاي بافندگي بافندگي بوجود آمد و روشهاي بافندگي جديدي ارائه شد.

در دوره توسعه و تكميل ماشينهاي بافندگي تا زمان بوجود آمدن ماشينهاي بي ماكو تحولاتي پيدا شد. در حاليكه بر روي دستگاه بافندگي دستي هر نوع پارچه اي از لحاظ جنس بافته مي شد، با مكانيزه شدن اين دستگاه ها و بوجود آمدن ماشينهاي بافندگي براي هر نوع پارچه اي ماشين مخصوصي ساخته شد. به طور مثال ماشينهاي بافندگي براي پارچه هاي پنبه اي، فيلامنت پشم و غيره ساخته مي شد و فقط در همين موارد به كار مي رفت. واضح است كه اين ماشينهاي مورد استعمال ويژه اي داشت و فقط براي بافتن پارچه مخصوصي قابل استفاده بود. با عرضه شدن ماشين هاي بي ماكو و با توجه به اين مطلب كه يكي از خصوصيات آنها عمومي بودن كاربرد آنهاست و مي توان پارچه هاي متنوعي بر روي آنها بافت، كارخانه هاي سازنده ماشينهاي اتوماتيك براي رقابت با ماشينهاي بي ماكو مجبور شدند ماشينهايي بسازند كه كاربرد آنها عمومي باشد. در حقيقت بايد گفت كه كارخانه هاي سازنده امروزه سعي مي كنند كه ماشينهاي بافندگي را با موارد كاربرد متنوع عرضه كنند. با وجود اين ممكن است اصطلاح ماشني بافندگي عمومي كمي اغراق آميز باشد. زيرا با وجود آنكه از نظر مكانيكي و تكنولوژي بافت، امكان عمومي بودن يك ماشين بافندگي وجود دارد ولي كاربرد چنين ماشيني در بيشتر موارد از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست. در مورد عمومي بودن ماشينهاي بافندگي مي توان حداكثر تا آنجا پيش رفت كه مثلاً براي دو پارچه مختلف، نمره نخ، پهناي پارچه و تراكم در يك حد قرار داشته باشد. در غير اين صورت حتي از نظر تئوري قابل قبول نيست كه به طور مثال بتوان بر روي يك ماشين بافندگي اتوماتيك پشمي يك پارچه ظريف ابريشمي بافت.

با در نظر گرفتن مطالبي كه در مورد كاربرد ماشينهاي بافندگي عمومي گفته شد، نمي توان ماشينهاي بافندگي را به طور صحيح و مجزا از يكديگر تقسيم بندي كرد. در كتابهاي قديمي نساجي تقسيم بندي ماشينهاي بافندگي بر اساس نوع محورهاي متحرك و تعداد آنها انجام مي شد، اما امروزه اين تقسيم بندي صحيح نيست. امروز مي توان ماشينهاي بافندگي را بر اساس طريقه پود گذاري آنها تقسيم بندي كرد:

ماشينهاي بافندگي با سيستم پود گذاري معمولي.

در اين ماشينها پود گذاري توسط ماكويي كه در داخل آن ماسوره نخ پود قرار دارد انجام مي شود. اين ماشينها به طور كلي شامل ماشينهاي بافندگي معمولي و اتوماتيك هستند. ماشينهاي بافندگي معمولي بيشتر در بافت پارچه اي سنگين، مانند پشمي و غيره استفاده قرار مي گيرد. امروزه اكثر ماشينهاي بافندگي با روش پود گذاري معمولي از نوع اتوماتيك هستند.

ماشينهاي بافندگي با سيستم پودگذاري غير معمولي.

اين ماشينهاي بافندگي به گروههاي مختلفي تقسيم مي شوند:

1-ماشينهاي بافندگي كه در آنها عمل پودگذاري توسط يك جسم پرتاب شوند انجام مي شود. پود گذاري در اين ماشينها يا توسط ماكوي گيره اي كه فاقد ماسوره است و در دو سر ماكو گيره هايي تعبيه شده و يا توسط جسم پرتاب شونده گيره دار كوچكي كه ابتداي نخ پود را مي گيرد و به داخل دهنه مي كشد انجام مي شود.

2- ماشينهاي بافندگي كه به طور مثبت پودرگذاري مي كنند. اين ماشينها داراي گيرههايي هستند كه توسط تسمه و يا ميله به داخل دهنه رفته و نخ پود را وارد مي كنند.

3-ماشينهاي بافندگي جت- اين نوع ماشينها به وسيله جت آب و يا جت هوا نخ پود را به داخل دهنه وارد مي كند.

4-ماشينهاي بافندگي چند فازي- در اين ماشينها همزمان چند دهنه به صورت سري و يا موازي تشكيل مي شود و چند پود را وارد دهنه مي كند.

تاريخچه:

بافندگي يكي از قديميترين صنايع دستي بشر به شمار مي رود امروزه شواهدي در دست است كه مشخص مي كند، بشر از نه هزار سال پيش، از پارچه، بافته شده استفاده مي كرده است. به اين دليل صنعت نساجي به خصوص بافندگي داراي تاريخچهاي بسيار قديمي است. قرنهاي متمادي صنعت بافندگي به عنوان مهمترين صنعت توليدي بشر به شمار مي رفت. و نه تنها از نظر توليدي اين صنعت اهميت داشته بلكه تأثير آن در مسائل اجتماعي نيز اهميت فاني داشته است. به طور مثال استفاده از...

 



 



:: موضوعات مرتبط: صنایع دستی , ,
:: برچسب‌ها: فایل , تحول نساجی , صنعت نساجی , پوشاک , طراحی لباس , تحقیق نساجی ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 216 صفحه بعد

فروشگاه فایل کیا؛ منبع جامع انواع فایل... چنانچه فایل مد نظرشما در بین فایل های بارگذاری شده در سایت موجود نبود،می توانید از طریق دایرکت پیج اینستاگرام@kiyafile.ir سفارش دهید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منبع جامع انواع فایل و آدرس kiyafile.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











RSS

Powered By
loxblog.Com
مدیر سبز، آموزش بازاریابی

TOOLS BLOG

TOOLS BLOG